سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عطر دل آرای خدا
 
آقای غریبم ... سهم من در غربت شما چقدر است؟؟؟

سلام وعلی آل یاسین....

السلام علیک یا باب الله....

هرگاه نگاهم به نرگس‏ هاى سفید و شقایق ‏هاى سرخ مى‏ افتد با حسرت صورتم را بر مى‏ گردانم و قطرات اشکم را که بى اختیار بر گونه هایم جارى مى‏ شود پاک مى ‏کنم. کسى که سال هاست در انتظار گل نرگس به سر مى‏ برد و دلش در فراق او همانند شقایق‏ هاى آتشین شده، چگونه تاب مى‏ آورد به راحتى به این گل‏ها بنگرد. اصلا گل و گلزار بدون شما برایم معنا ندارد، زیبائى گل بدون شما پوچ است و عطر او بدون استشمام عطر دل‏ انگیز وجود شما مفهومى ندارد. شب‏ هاى تار غیبت برایم همیشگى شده و روزهایم را به ظلمات کشانده است. همه مى ‏گویند: چرا ناراحتى، محزونى؟!
چه بگویم به آنها که خبر از قلب غمگینم ندارند، خنده ‏ى بدون شما سراسر گریه است. عزیز من کجا بروم، و با چه کسى درددل کنم؟! به که بگویم دگر بریده‏ ام، نمى‏ توانم، واقعاً نمى‏ توانم! روحم دگر تاب این زندان سرد غیبت را ندارد. همدم همیشگى ام شده اشک، آب و غذایم شده قصه. مولاى من، فداى خاک پایت شوم، کى مى‏ شود مروارید وجودت را از صدف غیبت برون آرى و چشم جهان و جهانیان را از پرتوهاى آن خیره سازى؟! آقا شما را به مادرت فاطمه زهراعلیها السلام قسم مى‏ دهیم هرچه زودتر بیا، مگر شما مرهم پهلوى شکسته‏ ى زهرا مرضیه‏ علیها السلام نیستى؟ مگر شما انتقام گیرنده‏ ى جد شهیدت امام حسین ‏علیه السلام نیستى؟ تو را به مصیبت تلخ اسارت عمه ات زینب کبرى ‏علیها السلام بیا، تو را به اشک‏هاى غریبانه ‏ى دوستانت بیا، تو را به دل‏ هاى شکسته‏ ى منتظرانت بیا... ما همچنان در کوچه‏ هاى تنگ انتظار چشم به راهت هستیم و سر بر آستان خاکت افتاده ایم و از خدا ظهورت را خواستاریم. ...



نوشته شده در تاریخ یادداشت ثابت - چهارشنبه 92/6/14 توسط ابوالفضل فتحیان دستگردی